تفاوت بین روان درمانگر و روانشناس در چیست ؟ هنگامی که نوبت کمک به مشکلات ما و بهبود زندگی می رسد ، متخصصان بهداشت روان دارای مجوز هستند که می توانند کمک کنند. اگر در جستجوی درمان هستید ، دانستن تفاوت بین عناوین مراقبت از روان می تواند برای موفقیت شما ضروری باشد. متخصصان بهداشت روان گفتگوی درمانی را در یک محیط امن ارائه می دهند که در آن می توانید احساس امنیت کنید. تا بتوانید مشکلات خود را حل کنید. این مقاله به شما کمک می کند تا تفاوت بین یک روان درمانگر ، یک روانشناس و سایر ارائه دهندگان سلامت رفتاری را متوجه شوید.
پیدا کردن یک متخصص مناسب برای کمک به شما در شروع روند درمانی خود کار ساده ای نیست. خبر خوب این است که متخصصان مراقبت از بهداشت روان برای ارائه درمان های خوب و راه حل های واقع بینانه برای مقابله با مشکلات روزمره زندگی اختصاص دارند. بیشتر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشت روان از جمله درمانگران کار بالینی اجتماعی مشاوره رایگان را ارائه می دهند تا در مورد افکار و احساسات شما صحبت کنند.
شما حق دارید یک ارائه دهنده خدمات روانی – درمانی را انتخاب کنید که متناسب با نیاز شما باشد. بسیاری از افراد وقتی صحبت از موضوع مقابله با مسائل مربوط به سلامت روان خود می شود احساس ناراحتی می کنند. پیدا کردن یک روان درمانگر خوب که گفتگوی درمانی مؤثر را فراهم می کند می تواند بسیار مفید باشد.
بسیاری از روانشناسان در ایالات متحده به صورت حرفه ای آموزش می بینند تا رفتار درمانی شناختی (Cognitive Behavioral Therapy) را بنام CBT نیز می شناسند. این نوعی از رفتار درمانی است که به شما یاد می دهد الگوهای فکری منفی را بدست آورید و آنها را به سمت افکار سازگارتر تغییر دهید. یک روانشناس بالینی بهترین گزینه شما برای کسی است که می تواند CBT را تمرین کند.
شرکت در درمان خوب به شما کمک می کند تا دردهای مرتبط با موارد ذکر شده در بالا و سایر مشکلات از جمله افسردگی ، اضطراب و مدیریت استرس را کاهش دهید. یافتن یک درمانگر مناسب برای شروع یادگیری نحوه مدیریت افکار و احساسات برای تغییر زندگی بسیار مهم است.
یک درمانگر خوب ، مراحل درمانی را به صورت مرحله به مرحله و روش درمانی مورد نظر خود توضیح می دهد. هنگامی که شروع به جستجوی درمانگران می کنید ، توجه داشته باشید که روش هایی را که ارائه دهنده انتخابی شما در آن مشترک است ، یادداشت کنید.
دانستن سوالات روانشناسی قبل از ازدواج بدانند ، به پایداری زندگی شویی کمک بسیاری می کند. این سوالات می توانند به صورت راهنمایی برای مشاوره ازدواج تلقی گردند. همانقدر که گفتگو با یک مشاور ازدواج می تواند مفید باشد توجه و در نظر گرفتن سوالات روانشناسی قبل از ازدواج نیز در این مقاله مثمر ثمر می باشد. پیشنهاد می کنیم در مورد تمام سوالات زیر به دقت تامل نمایید.
دقت داشته باشید تحلیل دقیق سوالات فوق به شما در تصمیمات صحیح قبل از ازدواج بسیار کمک خواهد نمود. از کنار هیچ کدام از سوالات بالا به راحتی عبور نکنید. از همسر آینده تان بخواهید به دقت به تمام سوالات پاسخ دهد.
منظور از جامعه ستیزی مقابله و مخالفت با ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. اما اختلال روانی به نوعی بیماری روانپزشکی اطلاق می گردد که به واسطه افسردگی ، گناه ، خشونت ، و غیره بوجود می آید.
پندا غلط به باورهای نادرست و غلط اشاره دارد که معمولاً شامل سوء تفسیر ادراکات و تجربیات می شوند. که محتوای آن شامل موارد مذهبی نیز می تواند باشد.
نویسندگان این مطالعه توضیح می دهند: اسکیزوفرنی با تقسیم شدید عملکردها، مانند شناخت، احساس، و انگیزه در یک فرد مشخص می شود.” تجزیه بین افکار، احساسات و رفتار منجر به رفتار و باورهای عجیب و غریب و نادرست می شود، اما این تفکیک به نوع شخصیت اشاره نمی کند. در اختلال شخصیت چندگانه، اکنون اختلال هویتی متضاد نامیده می شود، ذهن فرد به طور ظاهری دارای دو یا چند شخصیت متمایز است.”
یک مطالعه به هر نوع تحقیق روانشناختی اشاره دارد. یک آزمایش یک نوع مطالعه است. در یک آزمایش، شرکت کنندگان به طور تصادفی به گروههایی تقسیم می شوند، و محققان حداقل یک متغیر مستقل را دستکاری می کنند. برخی از مطالعات شامل بسیاری از آزمایشات است.
یک اشتباه که اغلب مردم هنگام صحبت کردن در مورد مطالعات علمی انجام می دهند این است که آنها بین نسبت علت و معلول گیج می شوند. علت قطعی است: اگر شما توسط یک اتوبوس آسیب دیده باشید، اتوبوس علت آسیب دیدن شما می باشد. به عنوان مثال، ما می دانیم که سیگار کشیدن باعث سرطان ریه می شود، اما این امر همیشه باعث بروز سرطان ریه نمی شود و همه ی سرطان های ریه ناشی از سیگار کشیدن نیست، دیویس می گوید.
دیویس توضیح می دهد که تشخیص نظر حرفه ای پزشک است که به وی اجازه می دهد تا با بیمار در ارتباط باشند. از سوی دیگر، طبقه بندی به گروهی از تشخیصات اشاره دارد. به عنوان مثال افسردگی یک تشخیص است که به عنوان یک اختلال عاطفی طبقه بندی می شود.
نشانه ها موضوعات گزارش شده توسط بیماران است. در حالی که نشانه ها موضوعات یا مشاهدات پزشکی است. مثلاً بیمار علائم گرمی و خارش را گزارش می دهد و پزشک متجه می شود که این نشانه ای یک واکنش آلرژیک است.
به گفته نویسندگان مطالعه، زیگموند فروید از اصطلاح ناخودآگاه در نوشته های اولیه خود استفاده کرد تا به منطقه ای از ذهن اشاره کند که در زیر منطقه آگاهی قرار دارد. گرچه فروید بعد ها این واژه ها رها کرد. دیگران به دنبال آن بودند، هرچند امروزه، برخی از روانشناسان شناختی هنوز از این کلمه استفاده می کنند تا محتویات ذهنی را که در حال حاضر آگاهانه نیستند، اما قابل دسترس هستند را مشخص نمایند. نویسندگان این مطالعه خاطر نشان می کنند که ناخودآگاه از اندیشه های ناآگاهانه متمایز است که غیرقابل دسترسی به آگاهی” هستند.
نویسندگان مطالعه به این نکته اشاره دارند که هر دو این اصطلاحات به حذف حافظه منجر می شوند اما جلوگیری چیزی است که عمدا قصد دارد حافظه بد را دفن کند؛ سرکوب زمانی است که کسی به طور ناخودآگاه آسیب می بیند. آنا ماریا توسکو، یک روانشناس مجاز در مونترال، کانادا، می گوید: هنگامی که ما به طور آگاهانه سعی می کنیم چیزی را فراموش کنیم، جلوگیری است.” ” سرکوب، ما می دانیم که چه کاری انجام می دهیم، و آنچه که ما در حال تلاش برای فراموش کردن آن هستیم هنوز در ذهن ما وجود دارد.
همدلی توانایی تجربه احساس شخص دیگری است. که فراتر از همدردی است، که مراقبت و درک رنج دیگران است. هر دو واژه به طور مشابه و غالبا به طور متناوب (به طور نادرست) مورد استفاده قرار می گیرند، اما در معنای ظریف تر روانشناسی آن ها متفاوت از یکدیگر هستند.
اگرچه این اصطلاحات بسیار شبیه به نظر می رسد اما نمی توانند خیلی متفاوت باشند. یک فرد غیر اجتماعی به طور مداوم از دیگران دوری می کند. دیویس می گوید: آنها خوشحال نیستند یا از آن ناراضی هستند.” آنها به سادگی علاقه مند نیستند.” (در عین حال کسی که با اضطراب اجتماعی، دوست دارد با دیگران ارتباط برقرار کند اما هنگام فکر کردن و یا هنگام انجام این کار احساس اضطراب می کند.
این تفاوت کمی ساده تر است: شما از یک واقعیت واقعی که تهدید واقعی را به همراه دارد ، می ترسید. شما در مورد چیزهایی که ممکن است رخ دهد یا ممکن است رخ ندهد اضطراب داشته باشید. در حالی که ترس بلافاصله پس از تهدید محو میشود، اضطراب میتواند ادامه یابد.
استرس زا به واقعه اي اشاره دارد که باعث استرس مي شود. در مقابل، استرس، چیزی است که فرد در پاسخ به یک منبع استرس زا احساس می کند. در اینجا به این دو نکته اشاره می کنیم :
اغلب افراد این اصطلاحات روانشناسی را اشتباه می گیرند یا حداقل جابجا از آنها استفاده می کنند. به همین دلیل اختلال وسواسی-اجباری (OCD) نامگذاری شده است. در مطالعه شرایط روحی، نویسندگان وسواس را به عنوان اندیشه های مکرر و پایدار، آرزوها و یا تصاویری که … مزاحم یا ناخواسته هستند، تعریف می کنند». اجبار رفتارهای تکراری یا افکاری است که فرد احساس می کند در پاسخ به وسواس یا با توجه به قوانین شخصی ایجاد شده است برای خودش ایجاد می کند. وسواس فقط به افکار اشاره دارد، در حالی که اجبار ممکن است به رفتار یا افکار اشاره شود.
به نظر می رسد همگان توافق دارند که شرم و گناه یکی نیستند. به نظر می رسد که هیچ کس نمی تواند به توافق برسد که چگونه آنها متفاوت هستند. طبق نظر نویسندگان این تحقیق، بیشتر تحقیقات نشان می دهد که شرم یک ارزیابی منفی جهانی از خود در پی رفتار است”، در حالی که گناه ارزیابی خاصی از رفتار خود است.” این همان احساس شناخت شما است که چیز بدی است و شما در مورد آن احساس بدی می کنید.
ادامه دارد.
استادان روانشناسی از چندین دانشگاه بزرگ در ایالات متحده – و یکی از استرالیا – یک مطالعه را انجام دادند که شامل 50 اصطلاح روانشناختی است که معمولا نه تنها در نوشتارهای عمومی و رسانه ها، بلکه در مقالات آکادمیک نیز به اشتباه بکار گرفته می شوند. ویکتور شاماس، دکترا، که در این مطالعه خاص شرکت نکرد، گفت: پس از گذراندن 22 سال تحصیل در رشته روانشناسی کارشناسی در دانشگاه آریزونا، هزاران نفر از دانشجویان در تلاش برای تمایز بسیاری از این شرایط هستند.”
این شرایطی است که شما احتمالا در اغلب موارد اجرا می کنید و اینکه چگونه متخصصان بین آنها متمایز می شوند. این 51 واقعیت را که واقعأ اشتباه است بررسی کنید.
در این راهنمای حرفه ای اصلاحات روانشناسی را که به طور غلط توسط افراد یا حتی افراد تحصیل کرده در علم روانشناسی بکار می روند، به علاقه مندان به روانشناسی معرفی می گردد.
این دو اصطلاح مترادف نیستند. احساس، به معنای ریشه آن ، شامل استفاده از یک یا بیشتر ، از پنج حواس است تا اطلاعات خام را از محیط زیست استخراج کند. در مقابل، ادراک شامل تفسیر داده ها می شود. بنابراین، در واقع نادرست است که توجه داشته باشید که شما حس” را دنبال می کنید. در حقیقت، شما احساس سایه در چشم انداز محیطی خود را دارید، اما رسیدن به نتیجه گیری که شما دنبال می شود نیاز به ادراک است. البته، تمام ادراک منطقی نیست.
هر دو این اصطلاحات به تأثیراتی که موجب تحریک رفتار می شوند، اشاره می کنند؛ تفاوت این دو از منبع تاثیرشان نشات می گیرد. انطباق به تاثیری که از اطرافیان می آید اشاره می کند. تمکین یا اطاعت از بالا به پایین است: والدین، معلم، یا سایر مقامات شکل رفتار شما را هدایت می کنند.
تعصب اشاره به اعتقاد یا عقایدی است که در ذهن انسان وجود دارد. تبعیض رفتار است و عملی جدا از تعصب است. هرچند شما هرگز نباید پیشداوری خود را با صدای بلند بیان کنید، تبعیض شما قضاوت تان را از طریق عمل آشکار می سازد.
نژاد به طور سنتی با توجه به تفاوت های زیست شناختی تعریف شده است، هر چند که به طور فزاینده ای، متخصصان علوم اجتماعی و زیست شناسی استدلال می کنند که این اصطلاح بی معنی است. قومیت را می توان به واسطه های نژادی و فرهنگی، زبانی، ملی و مذهبی تعریف کرد.
تنبیه برای هر پدر و مادر، فرزند، معلم و دانش آموز یا حتی رئیس و کارمند نسبتا واضح است: اگر شما نتوانستید یک کار را انجام دهید، اتاق خود را تمیز کنید، مأموریت خود را انجام دهید یا در یک مهلت مشخص وظیفه تان را انجام دهید؛ شما با عواقب ناشی از آن روبرو هستید. تقویت منفی کاملا متفاوت است – یک مثال کلاسیک این است که به خاطر زمان صبحانه خود در ساحل و استفاده از کرم های ضد آفتاب از حافظه تان برای کمک به یادآوری هر وقت که از خارج منزل می شوید، استفاده کنید. محققان خاطرنشان می کنند که تقویت منفی احتمال یک رفتار قبلی را افزایش می دهد”، در حالی که تنبیه احتمال رفتار قبلی را کاهش می دهد”.
ادامه دارد.
درباره این سایت